89/11/12
12:11 ع
« هوش مصنوعی، دانش ساختن ماشین ها یا برنامههای هوشمند است. » همانگونه که از تعریف فوق-که توسط یکی از بنیانگذاران هوش مصنوعی ارائه شده است- برمیآید،حداقل به دو سؤال باید پاسخ داد:
1ـ هوشمندی چیست؟
2ـ برنامههای هوشمند، چه نوعی از برنامهها هستند؟تعریف دیگری که از هوش مصنوعی میتوان ارائه داد به قرار زیر است:
« هوش مصنوعی، شاخهایست از علم کامپیوتر که ملزومات محاسباتی اعمالی همچون ادراک (Perception)، استدلال(reasoning) و یادگیری(learning) را بررسی کرده و سیستمی جهت انجام چنین اعمالی ارائه میدهد.»و در نهایت تعریف سوم هوش مصنوعی از قرار زیر است:
«هوش مصنوعی، مطالعه روشهایی است برای تبدیل کامپیوتر به ماشینی که بتواند اعمال انجام شده توسط انسان را انجام دهد.» به این ترتیب میتوان دید که دو تعریف آخر کاملاً دو چیز را در تعریف نخست واضح کردهاند.
1ـ منظور از موجود یا ماشین هوشمند چیزی است شبیه انسان.
2ـ ابزار یا ماشینی که قرار است محمل هوشمندی باشد یا به انسان شبیه شود، کامپیوتر است. هر دوی این نکات کماکان مبهم و قابل پرسشند. آیا تنها این نکته که هوشمندترین موجودی که میشناسیم، انسان است کافی است تا هوشمندی را به تمامی اعمال انسان نسبت دهیم؟ حداقل این نکته کاملاً واضح است که بعضی جنبههای ادراک انسان همچون دیدن و شنیدن کاملاً ضعیفتر از موجودات دیگر است. علاوه بر این، کامپیوترهای امروزی با روشهایی کاملاً مکانیکی(منطقی) توانستهاند در برخی جنبههای استدلال، فراتر از تواناییهای انسان عمل کنند. بدین ترتیب، آیا میتوان در همین نقطه ادعا کرد که هوش مصنوعی تنها نوعی دغدغه علمی یا کنجکاوی دانشمندانه است و قابلیت تعمق مهندسی ندارد؟(زیرا اگر مهندسی، یافتن روشهای بهینه انجام امور باشد، به هیچ رو مشخص نیست که انسان اعمال خویش را به گونهای بهینه انجام میدهد). به این نکته نیز باز خواهیم گشت. اما همین سؤال را میتوان از سویی دیگر نیز مطرح ساخت، چگونه میتوان یقین حاصل کرد که کامپیوترهای امروزین،
بهترین ابزارهای پیادهسازی هوشمندی هستند؟
رؤیای طراحان اولیه کامپیوتر از بابیج تا تورینگ، ساختن ماشینی بود که قادر به حل تمامی مسائل باشد، البته ماشینی که در نهایت ساخته شد(کامپیوتر) به جز دسته ای خاص از مسائلقادر به حل تمامی مسائل بود. اما نکته در اینجاست که این «تمامی مسائل» چیست؟ طبیعتاً چون طراحان اولیه کامپیوتر، منطقدانان و ریاضیدانان بودند، منظورشان تمامی مسائل منطقی یا محاسباتی بود. بدین ترتیب عجیب نیست، هنگامی که فوننیومان سازنده اولین کامپیوتر، در حال طراحی این ماشین بود، کماکان اعتقاد داشت برای داشتن هوشمندی شبیه به انسان، کلید اصلی، منطق(از نوع به کار رفته در کامپیوتر) نیست، بلکه احتمالاً چیزی خواهد بود شبیه ترمودینامیک!
به هرحال، کامپیوتر تا به حال به چنان درجهای از پیشرفت رسیده و چنان سرمایهگذاری عظیمی برروی این ماشین انجام شده است که به فرض این که بهترین انتخاب نباشد هم، حداقل سهلالوصولترین و ارزانترین و عمومیترین انتخاب برای پیادهسازی هوشمندیست.
بنابراین ظاهراً به نظر میرسد به جای سرمایهگذاری برای ساخت ماشینهای دیگر هوشمند، میتوان از کامپیوترهای موجود برای پیادهسازی برنامههای هوشمند استفاده کرد و اگر چنین شود، باید گفت که طبیعت هوشمندی ایجاد شده حداقل از لحاظ پیادهسازی، کاملاً با طبیعت هوشمندی انسانی متناسب خواهد بود، زیرا هوشمندی انسانی، نوعی هوشمندی بیولوژیک است که با استفاده از مکانیسمهای طبیعی ایجاد شده، و نه استفاده از عناصر و مدارهای منطقی. در برابر تمامی استدلالات فوق می توان این نکته را مورد تاُمل و پرسش قرار داد که هوشمندی طبیعی تا بدان جایی که ما سراغ داریم، تنها برمحمل طبیعی و با استفاده از روش های طبیعت ایجاد شده است. طرفداران این دیدگاه تا بدانجا پیش رفتهاند که حتی ماده ایجاد کننده هوشمندی را مورد پرسش قرار داده اند، کامپیوتر از سیلیکون استفاده می کند، در حالی که طبیعت همه جا از کربن سود برده است. مهم تر از همه، این نکته است که در کامپیوتر، یک واحد کاملاً پیچیده مسئولیت انجام کلیه اعمال هوشمندانه را بعهده دارد، در حالی که طبیعت در سمت و سویی کاملاً مخالف حرکت کرده است. تعداد بسیار زیادی از واحدهای کاملاً ساده (بعنوان مثال از نورونهای شبکه عصبی) با عملکرد همزمان خود (موازی) رفتار هوشمند را سبب می شوند. بنابراین تقابل هوشمندی مصنوعی و هوشمندی طبیعی حداقل در حال حاضر تقابل پیچیدگی فوق العاده و سادگی فوق العاده است. این مساُله هم اکنون کاملاً به صورت یک جنجال(debate) علمی در جریان است.
در هر حال حتی اگر بپذیریم که کامپیوتر در نهایت ماشین هوشمند مورد نظر ما نیست، مجبوریم برای شبیهسازی هر روش یا ماشین دیگری از آن سود بجوییم.
تاریخ هوش مصنوعی
هوش مصنوعی به خودی خود علمی است کاملاً جوان. در واقع بسیاری شروع هوش مصنوعی را 1950 می دانند زمانی که آلن تورینگ مقاله دورانساز خود را در باب چگونگی ساخت ماشین هوشمند نوشت (آنچه بعدها به تست تورینگ مشهور شد) تورینگ درآن مقاله یک روش را برای تشخیص هوشمندی پیشنهاد میکرد. این روش بیشتر به یک بازی شبیه بود.
فرض کنید شما در یک سمت یک دیوار (پرده یا هر مانع دیگر) هستید و به صورت تله تایپ باآن سوی دیوار ارتباط دارید و شخصی از آن سوی دیوار از این طریق با شما در تماس است. طبیعتاً یک مکالمه بین شما و شخص آن سوی دیوار میتواند صورت پذیرد. حال اگر پس از پایان این مکالمه، به شما گفته شود که آن سوی دیوار نه یک شخص بلکه (شما کاملاً از هویت شخص آن سوی دیوار بیخبرید) یک ماشین بوده که پاسخ شما را میداده، آن ماشین یک ماشین هوشمند خواهد بود، در غیر این صورت(یعنی در صورتی که شما در وسط مکالمه به مصنوعی بودن پاسخ پی ببرید) ماشین آن سوی دیوار هوشمند نیست و موفق به گذراندن تست تورینگ نشده است. باید دقت کرد که تورینگ به دو دلیل کاملاً مهم این نوع از ارتباط(ارتباط متنی به جای صوت) را انتخاب کرد. اول این که موضوع ادراکی صوت را کاملاً از صورت مساُله حذف کند و این تست هوشمندی را درگیر مباحث مربوط به دریافت و پردازش صوت نکند و دوم این که بر جهت دیگری هوش مصنوعی به سمت نوعی از پردازش زبان طبیعی تاکید کند.
در هر حال هر چند تاکنون تلاشهای متعددی در جهت پیاده سازی تست تورینگ صورت گرفته مانند برنامه Eliza و یا AIML (زبانی برای نوشتن برنامههایی که قادر به chat کردن اتوماتیک باشند) اما هنوز هیچ ماشینی موفق به گذر از چنین تستی نشده است.
همانگونه که مشخص است، این تست نیز کماکان دو پیش فرض اساسی را در بردارد:
1ـ نمونه کامل هوشمندی انسان است.
2ـ مهمترین مشخصه هوشمندی توانایی پردازش و درک زبان طبیعی است. درباره نکته اول به تفصیل تا بدین جا سخن گفته ایم؛ اما نکته دوم نیز به خودی خود باید مورد بررسی قرارگیرد. این که توانایی درک زبان نشانه هوشمندی است تاریخی به قدمت تاریخ فلسفه دارد. از نخستین روزهایی که به فلسفه(Epistemology) پرداخته شده زبان همیشه در جایگاه نخست فعالیتهای شناختی قرار داشته است. از یونانیان باستان که لوگوس را به عنوان زبان و حقیقت یکجا به کار میبردند تا فیلسوفان امروزین که یا زبان را خانه وجود میدانند، یا آن را ریشه مسائل فلسفی میخوانند؛ زبان، همواره شاُن خود را به عنوان ممتازترین توانایی هوشمندترین موجودات حفظ کرده است. با این ملاحظات میتوان درک کرد که چرا آلن تورینگ تنها گذر از این تست متظاهرانه زبانی را شرط دستیابی به هوشمندی میداند. تست تورینگ اندکی کمتر از نیمقرن هوش مصنوعی را تحت تاُثیر قرار داد اما شاید تنها در اواخر قرن گذشته بود که این مسئله بیش از هر زمان دیگری آشکار شد که متخصصین هوش مصنوعی به جای حل این مسئله باشکوه ابتدا باید مسائل کماهمیتتری همچون درک تصویر (بینایی ماشین) درک صوت و… را حل کنند.به این ترتیب با به محاق رفتن آن هدف اولیه، اینک گرایشهای جدیدتری در هوش مصنوعی ایجاد شدهاند. در سالهای آغازین AI تمرکز کاملاً برروی توسعه سیستمهایی بود که بتوانند فعالیتهای هوشمندانه(البته به زعم آن روز) انسان را مدل کنند، و چون چنین فعالیتهایی را در زمینههای کاملاً خاصی مانند بازیهای فکری، انجام فعالیتهای تخصصی حرفهای، درک زبان طبیعی، و…. میدانستند طبیعتاً به چنین زمینههایی بیشتر پرداخته شد.
در زمینه توسعه بازیها، تا حدی به بازی شطرنج پرداخته شد که غالباً عدهای هوش مصنوعی را با شطرنج همزمان به خاطر میآورند. مککارتی که پیشتر اشاره شد، از بنیانگذاران هوش مصنوعی است این روند را آنقدر اغراقآمیز میداند که میگوید:
«محدود کردن هوش مصنوعی به شطرنج مانند این است که علم ژنتیک را از زمان داروین تا کنون تنها محدود به پرورش لوبیا کنیم.» به هر حال دستاورد تلاش مهندسین و دانشمندان در طی دهههای نخست را میتوان توسعه تعداد بسیار زیادی سیستمهای خبره در زمینههای مختلف مانند پزشکی عمومی، اورژانس، دندانپزشکی، تعمیرات ماشین،….. توسعه بازیهای هوشمند، ایجاد مدلهای شناختی ذهن انسان، توسعه سیستمهای یادگیری،…. دانست. دستاوردی که به نظر میرسد برای علمی با کمتر از نیم قرن سابقه قابل قبول به نظر میرسد.
افقهای هوش مصنوعی در 1943،Mcclutch (روانشناس، فیلسوف و شاعر) و Pitts (ریاضیدان) طی مقالهای، دیدههای آن روزگار درباره محاسبات، منطق و روانشناسی عصبی را ترکیب کردند. ایده اصلی آن مقاله چگونگی انجام اعمال منطقی به وسیله اجزای ساده شبکه عصبی بود. اجزای بسیار ساده (نورونها) این شبکه فقط از این طریق سیگنال های تحریک (exitory) و توقیف (inhibitory) با هم درتماس بودند. این همان چیزی بود که بعدها دانشمندان کامپیوتر آن را مدارهای (And) و (OR) نامیدند و طراحی اولین کامپیوتر در 1947 توسط فون نیومان عمیقاً از آن الهام میگرفت. امروز پس از گذشته نیمقرن از کار Mcclutch و Pitts شاید بتوان گفت که این کار الهام بخش گرایشی کاملاً پویا و نوین در هوش مصنوعی است. پیوندگرایی (Connectionism) هوشمندی را تنها حاصل کار موازی و همزمان و در عین حال تعامل تعداد بسیار زیادی اجزای کاملاً ساده به هم مرتبط میداند. شبکههای عصبی که از مدل شبکه عصبی ذهن انسان الهام گرفتهاند امروزه دارای کاربردهای کاملاً علمی و گسترده تکنولوژیک شدهاند و کاربرد آن در زمینههای متنوعی مانند سیستمهای کنترلی، رباتیک، تشخیص متون، پردازش تصویر،… مورد بررسی قرار گرفته است.
علاوه بر این کار بر روی توسعه سیستمهای هوشمند با الهام از طبیعت (هوشمندیهای ـ غیر از هوشمندی انسان) اکنون از زمینههای کاملاً پرطرفدار در هوش مصنوعی است. الگوریتم ژنیتک که با استفاده از ایده تکامل داروینی و انتخاب طبیعی پیشنهاد شده روش بسیار خوبی برای یافتن پاسخ به مسائل بهینه سازیست. به همین ترتیب روشهای دیگری نیز مانند استراتژیهای تکاملی نیز (Evolutionary Algorithms) در این زمینه پیشنهاد شده اند. دراین زمینه هر گوشهای از سازو کار طبیعت که پاسخ بهینهای را برای مسائل یافته است مورد پژوهش قرار میگیرد. زمینههایی چون سیستم امنیتی بدن انسان (Immun System) که در آن بیشمار الگوی ویروسهای مهاجم به صورتی هوشمندانه ذخیره میشوند و یا روش پیدا کردن کوتاهترین راه به منابع غذا توسط مورچگان (Ant Colony) همگی بیانگر گوشههایی از هوشمندی بیولوژیک هستند. گرایش دیگر هوش مصنوعی بیشتر بر مدل سازی اعمال شناختی تاُکید دارد (مدل سازی نمادین یا سمبولیک) این گرایش چندان خود را به قابلیت تعمق بیولوژیک سیستمهای ارائه شده مقید نمیکند. CASE-BASED REASONING یکی از گرایشهای فعال در این شاخه میباشد. بعنوان مثال روند استدلال توسط یک پزشک هنگام تشخیص یک بیماری کاملاً شبیه به CBR است به این ترتیب که پزشک در ذهن خود تعداد بسیار زیادی از شواهد بیماریهای شناخته شده را دارد و تنها باید مشاهدات خود را با نمونههای موجود در ذهن خویش تطبیق داده، شبیهترین نمونه را به عنوان بیماری بیابد. به این ترتیب مشخصات، نیازمندیها و تواناییهای CBR به عنوان یک چارچوب کلی پژوهش در هوش مصنوعی مورد توجه قرارگرفته است.
البته هنگامی که از گرایشهای آینده سخن میگوییم، هرگز نباید از گرایشهای ترکیبی غفلت کنیم. گرایشهایی که خود را به حرکت در چارچوب شناختی یا بیولوژیک یا منطقی محدود نکرده و به ترکیبی از آنها میاندیشند. شاید بتوان پیشبینی کرد که چنین گرایشهایی فرا ساختارهای (Meta –Structure) روانی را براساس عناصر ساده بیولوژیک بنا خواهند کرد.
1- Jon Mccarthy
2-NP-Complete Problems
3-Von Neumen
4-Artificial Intelligence Markup Language
برگرفته از سایت www.srco.ir
89/11/6
9:45 ع
جوملا چیست ؟ |
پنجشنبه, 16 مهر 1388 ساعت 11:23 |
جوملا! یک سیستم مدیریت محتوا فوق العاده تحت وب است که در ساختن وب سایت و دیگر برنامه های تحت اینترنت به شما کمک می کند. مهم تر اینکه جوملا یک برنامه open source میباشد که به طور رایگان دراختیار همه قرار دارد. جوملا! در عملجوملا برای قدرت بخشی به کلیه برنامه ها، از یک صفحه شخصی ساده تا برنامه های تحت وب شرکت های عظیم استفاده می شود. چند مورد از موارد استفاده جوملا! به شرح زیر است:
جوملا! برای مصرف کنندگان نهاییبسته نرم افزاری جوملا! طوری طراحی شده که حتی کاربران عادی هم می توانند آن را به سادگی نصب کنند. اکثر کاربران در نصب و استفاده از نرم افزار جوملا فارسی به مشکلی بر نخورده اند کما اینکه کاربران مبتدی از پشتیبانی فراوان برخوردارند. در حال حاضر ما از تعداد زیادی فعال و علاقه مند، و بیش از چندین هزار نفر کاربر و برنامه نویس در انجمن های خود برخورداریم که این تعداد همواره در حال افزایش است. با جوملا! حرکت به مرحله بعدجوملا! سهم بسزائی در اداره و رهبری محتویات مورد احتیاج برای راه اندازی سایت شما را بازی می کند. اما برای بسیاری از کاربرها، قدرت واقعی جوملا! در ساختار برنامه آن قرار دارد که دست هزاران کاربر حرفه ای در سر تا سر جهان را برای خلق add-ons (ضمائم) و پسوند ها extension قوی باز گذاشته است.
جوملا!! برای توسعه دهنده هابرخی از شرکت ها و یا سازمانها، انتظاراتی دارند که در حال حاضر از توان جوملا! ی اولیه و یا extensionهای موجود خارج است. خوشبختانه جوملا! ، یک ساختار برنامه قوی را ارائه میدهد بطوریکه توسعه دهنده گان را قادر می سازد تا ضمائم های ناب بسازند که این خود توان جوملا! را به مسیرهای بی حد و مرز مجازی بسط میدهد. با استفاده از ساختار اصلی ، توسعه دهنده گان می توانند به راحتی موارد ذیل را بسازند:
|
منبع : مابو فارسی
89/11/1
10:44 ص
آیا دوست دارید زبانتان قوی شود
آیا یک سنگ صبور می خواهید
آیا یک دوست مجازی داشه اید
آیا دوست دارید روبات خودتان را داشت باشید
به آدرس زیر بروید
http://www.a-i.com/mybot.asp?uid=T%2fC8BBXAxr%2flw4YyQ7plTg%3d%3d
با او صحبت کنید و روبات خود را بسازید
یه او چیز یاد بدهید
از او بخواهید به شما داستان بگوید
89/10/24
10:21 ع
شبکه خصوصی مجازی یا Virtual Private Network که به اختصار VPN نامیده می شود، امکانی است برای انتقال ترافیک خصوصی بر روی شبکه عمومی. معمولا از VPN برای اتصال دو شبکه خصوصی از طریق یک شبکه عمومی مانند اینترنت استفاده می شود.منظور از یک شبکه خصوصی شبکه ای است که بطور آزاد در اختیار و دسترس عموم نیست.
VPN به این دلیل مجازی نامیده می شود که از نظر دو شبکه خصوصی ، ارتباط از طریق یک ارتباط و شبکه خصوصی بین آنها برقرار است اما در واقع شبکه عمومی این کار را انجام می دهد. پیاده سازی VPN معمولا اتصال دو یا چند شبکه خصوصی از طریق یک تونل رمزشده انجام می شود. در واقع به این وسیله اطلاعات در حال تبادل بر روی شبکه عمومی از دید سایر کاربران محفوظ می ماند. VPN را می توان بسته به شیوه پیاده سازی و اهداف پیاده سازی آن به انواع مختلفی تقسیم کرد.
? دسته بندی VPN براساس رمزنگاری
VPN را می توان با توجه به استفاده یا عدم استفاده از رمزنگاری به دو گروه اصلی تقسیم کرد:
?) VPNرمزشده : VPN های رمز شده از انواع مکانیزمهای رمزنگاری برای انتقال امن اطلاعات بر روی شبکه عمومی استفاده می کنند. یک نمونه خوب از این VPN ها ، شبکه های خصوصی مجازی اجرا شده به کمک IPSec هستند.
?) VPN رمزنشده : این نوع از VPN برای اتصال دو یا چند شبکه خصوصی با هدف استفاده از منابع شبکه یکدیگر ایجاد می شود. اما امنیت اطلاعات در حال تبادل حائز اهمیت نیست یا این که این امنیت با روش دیگری غیر از رمزنگاری تامین می شود. یکی از این روشها تفکیک مسیریابی است. منظور از تفکیک مسیریابی آن است که تنها اطلاعات در حال تبادل بین دو شبکه خصوصی به هر یک از آنها مسیر دهی می شوند. (MPLS VPN) در این مواقع می توان در لایه های بالاتر از رمزنگاری مانند SSL استفاده کرد.
هر دو روش ذکر شده می توانند با توجه به سیاست امنیتی مورد نظر ، امنیت مناسبی را برای مجموعه به ارمغان بیاورند، اما معمولا VPN های رمز شده برای ایجاد VPN امن به کار می روند. سایر انواع VPN مانند MPLS VPN بستگی به امنیت و جامعیت عملیات مسیریابی دارند.
? دسته بندی VPN براساس لایه پیاده سازی
VPN بر اساس لایه مدل OSI که در آن پیاده سازی شده اند نیز قابل دسته بندی هستند. این موضوع از اهمیت خاصی برخوردار است. برای مثال در VPN های رمز شده ، لایه ای که در آن رمزنگاری انجام می شود در حجم ترافیک رمز شده تاثیر دارد. همچنین سطح شفافیت VPN برای کاربران آن نیز با توجه به لایه پیاده سازی مطرح می شود.
?) VPN لایه پیوند داده : با استفاده از VPN های لایه پیوند داده می توان دو شبکه خصوصی را در لایه ? مدل OSI با استفاده از پروتکلهایی مانند ATM یا Frame Relay به هم متصل کرد.با وجودی که این مکانیزم راه حل مناسبی به نظر می رسد اما معمولا روش ارزنی نیست چون نیاز به یک مسیر اختصاصی لایه ? دارد. پروتکلهای Frame Relay و ATM مکانیزمهای رمزنگاری را تامین نمی کنند. آنها فقط به ترافیک اجازه می دهند تا بسته به آن که به کدام اتصال لایه ? تعلق دارد ، تفکیک شود. بنابراین اگر به امنیت بیشتری نیاز دارید باید مکانیزمهای رمزنگاری مناسبی را به کار بگیرید.
?) VPN لایه شبکه : این سری از VPN ها با استفاده از tunneling لایه ? و/یا تکنیکهای رمزنگاری استفاده می کنند. برای مثال می توان به IPSec Tunneling و پروتکل رمزنگاری برای ایجاد VPN اشاره کرد.مثالهای دیگر پروتکلهای GRE و L?TP هستند. جالب است اشاره کنیم که L?TP در ترافیک لایه ? تونل می زند اما از لایه ? برای این کار استفاده می کند. بنابراین در VPN های لایه شبکه قرار می گیرد. این لایه برای انجام رمزنگاری نیز بسیار مناسب است. در بخشهای بعدی این گزارش به این سری از VPN ها به طور مشروح خواهیم پرداخت.
?) VPN لایه کاربرد : این VPN ها برای کار با برنامه های کاربردی خاص ایجاد شده اند. VPN های مبتنی بر SSL از مثالهای خوب برای این نوع از VPN هستند. SSL رمزنگاری را بین مرورگر وب و سروری که SSL را اجرا می کند، تامین می کند.SSH مثال دیگری برای این نوع از VPN ها است.SSH به عنوان یک مکانیزم امن و رمز شده برای login به اجزای مختلف شبکه شناخته می شود. مشکل VPNها در این لایه آن است که هرچه خدمات و برنامه های جدیدی اضافه می شوند ، پشتیبانی آنها در VPN نیز باید اضافه شود.
? دسته بندی VPN براساس کارکرد تجاری
VPN را برای رسیدن به اهداف تجاری خاصی ایجاد می شوند. این اهداف تجاری تقسیم بندی جدیدی را برای VPN بنا می کنند .
?- VPN اینترانتی : این سری از VPN ها دو یا چند شبکه خصوصی را در درون یک سازمان به هم متصل می کنند. این نوع از VPN زمانی معنا می کند که می خواهیم شعب یا دفاتر یک سازمان در نقاط دوردست را به مرکز آن متصل کنیم و یک شبکه امن بین آنها برقرار کنیم.
VPN اکسترانتی : این سری از VPN ها برای اتصال دو یا چند شبکه خصوصی از دو یا چند سازمان به کار می روند. از این نوع VPN معمولا برای سناریوهای B?B که در آن دو شرکت می خواهند به ارتباطات تجاری با یکدیگر بپردازند، استفاده می شود..
89/10/21
1:27 ع
Blu-ray نام فرمت جدید نسل بعدی دیسک های DVD می باشد که توسط گروه Blu-ray Disk Association (BDA) که زیر نظر دو شرکت بزرگ Sony و Philips فعالیت می کند ایجاد شده است.
به وسیله این فرمت می توان بر روی یک دیسک یک لبه blu-ray اطلاعاتی با حجم 23.3 , 25 , 27 گیگابایت و یعنی حدود 4 ساعت فیلم با فرمت (High-definition (HDTV و 13 ساعت فیلم با فرمت (Standard-definition (SDTV را ذخیره کرد.
همچنین یک دیسک 2 لبه blu-ray می تواند حجمی برابر با 46.6 , 50 , 54 گیگابایت را در خود جای دهد که این مقدار حافظه تقریباً برای 8 ساعت فیلم HDTV کافی می باشد.
در سیستم blu-ray از پرتو آبی لیزر برای ذخیره اطلاعات استفاده می شود که طول موجی برابر با 406 nm دارد در صورتی که پرتو های لیزر قرمز که در حال حاضر از انها استفاده می شود طول موجی در حدود 650 nm را دارا می باشند به همین علت پرتو blu-ray می تواند حجم بیشتر اطلاعات را نسبت به پرتو های قرمز بر روی یک دیسک نوری ذخیره کند.
فرمت جدید دیگری بنام HD DVD که توسط شرکت Toshiba گسترش یافته رقیب اصلی blu-ray محسوب می شود. این فرمت تنها می تواند حجمی برابر 15 گیگابایت را بر روی یک دیسک یک لبه ذخیره کند که نسبت به blu-ray بسیار کمتر است.
شرکت های بزرگی همچون Apple, Dell, Hitachi, HP, JVC, LG, Mitsubishi, Panasonic, Pioneer, Philips, Samsung, Sharp, Sony, TDK , Thomson و استدیو های فیلم سازی Universal , MGM , Fox و Walt Disny آمادگی خود را برا ی پشتیبانی از این فرمت اعلام کرده اند و قرار است شرکت Sony از این فناوری در کنسول Play Station 3 نیز استفاده کند.
انتظار میرود تا Blu-ray بزودی بتواند با انتقال ضبط کننده های VCR و DVD به فرمت HDTV خود رو بعنوان فرمت استاندارد PC ها و فیلمهای HDمعرفی کند.
منبع : http://www.mob.ir
89/9/16
4:49 ع
هارپ (HAARP) یک پروژه تحقیقاتی است که در ظاهر برای بررسی و تحقیق درباره لایه ی آیونوسفیر (Ionosphere) و مطالعات معادن زیر زمینی (با استفاده از امواج رادیویی ELF/ULF/VLF) تاسیس شده است. ولی در واقع "پروژه ای با تکنولوژی جنگ ستارگارن" به منظور کامل کردن یک سلاح جدید پایه گذاری گردیده است.
( توضیح آنکه: جنگ هایی که از امواج "رادیویی"، "لیزر" و "نیروی مغناتیس" برای صدمه به نیروی مقابل استفاده کند به جنگ ستارگان معروف است و این اسم را از فیلم Star War گرفته اند)
آیونوسفیر چیست و کجاست؟
لایه ی آیونوسفیر در بالاترین لایه ی اتموسفیر (Atmosphere) قرار دارد.
این لایه تشعشات خطرناک "ماورای بنفش" و "اکس ری" خورشید را جذب کرده و مانند سقفی از ورود آنها به زمین جلوگیری می نماید تا زندگی بر روی کره زمین امکان پذیر گردد. همچنین به دلیل محیط الکتریکی موجود در آیونوسفیر از این لایه برای انعکاس امواج رادیوئی به اطراف زمین استفاده می شود. اگر این لایه به هر دلیلی دچار اختلال شود تاثیرا ت بسیار زیادی بر روی زمین گذاشته و زیستن را مختل می کند.
لایه آیونوسفیر چه ارتباطی به هارپ (HAARP) دارد؟
سیستم هارپ (HAARP) طوری طراحی شده است که بر روی آیونوسفیر تاثیر مستقیم داشته باشد. از نمونه های این تاثیرات قرمز و گداخته شدن و یا ذره بینی نمودن لایه را میتوان نام برد.
این سیستم در حال حاظر از یک مجموعه آنتن های مخصوص (180 برج آنتن آلومنیومی به ارتفاع 50/23متر) تشکیل و برروی زمینی وسیعی به مساحت 23000 متر مربع در آلاسکا (Alaska) نصب گردیده است.
این آنتن ها امواج مافوق کوتاه ELF/ULF/VLF را تولید و به آیونوسفیر پرتاب می کنند.
آنتن های هارپ (HAARP) در آلاسکا
اصولا امواج آنتن ها پس از اصابت به آیونوسفیر و بازگشت به زمین قادر اند نه تنها به عمق دریا بروند بلکه فرا تر رفته و به اعماق زمین نیز وارد میشوند و عملکرد آن بمانند "رادیو ترموگرافی" (Radio Thermography) است که امروزه ژئولژیست ها برای اکتشافات مخازن مختلف شامل گاز و نفت استفاده می کنند. وقتی یک موج کوتاه "رادیو ترموگرافی" به داخل زمین فرستاده میشود به لایه های مختلف برخورد کرده و آن لایه ها را به لرزه می آورده و از لرزش صدایی با فرکانسی مخصوص تولید و به سطح زمین باز میگرداند و ژئولژیست ها از صدای بازگشتی قادرند مخازن زیرزمین را شناسایی کنند.
با این تفاوت که رادیو ترموگرافی سیستمی است که با قدرتی به کوچکی 30 وات لایه های زیر زمینی را به لرزه درمی آورد و حال آنکه هارپ سیستم فوق الاده پیشرفته تری است که همان لایه های زمین را می تواند با استفاده از قدرتی برابر با 1,000,000,000 (یک میلیارد) تا ,10,000,000,000 (ده میلیارد) وات بلرزاند! بدیهی است که هر چقدر قدرت امواج بیشتر می شود, تاثیراتش بر روی آیونوسفیر و اثرات ذره بینی آن بالاتر می رود. هدف از استفاده از این قدرت چیست؟
از نمودار فوق متوجه می شوید که آیونوسفیر گداخته شده (به رنگ قرمز دیده می شود) و سپس مثل یک قلب شروع به تپش میکند و از این تپش ها، فرکانس های فوق کوتاه تولید شده که پس از اصابت به زمین به داخل آن نفوذ مینماید و در توضیحات زیر مشاهده خواهید کرد که چگونه از این فرکانس فوق کوتاه و نیرومند، زمین زلزله و خرابی تولید میگردد.
برای درک چگونگی ایجاد زمین لرزه یک مثال بزنم: وقتی شخصی صحبت میکند، اول تارهای صوتی او میلرزند (مثل لرزش های ایجاد شده در آیونوسفیر). از این لرزش فرکانس صوتی تولید شده و پس از اصابت به پرده گوش شنونده، پرده گوش او را میلرزاند (مثل به لرزه در آوردن لایه های زیر زمین به سبب اصابت فرکانس های تولید شده از آیونسفیر) و سپس در گوش صدا تولید شده و شنونده آنرا به شنود.
با کمی فکر کردن می توان متوجه این شد که تکنولوژی هارپ "با ویژگی معادن یابی" برای پیدا کردن مخزن های گازی و نفتی ساخته نشده است! زیرا برای پیدا کردن مخازن نیاز به یک میلیارد وات نیست و یک ترموگراف برای این کار کافیست. با توجه به تاثیرات هارپ بر روی آیونوسفیر و نهایتا تاثیرات آن بر روی زمین و وضعیت آب و هوا، می باید در مورد این تکنولوژی کمی جدی تر فکر کنیم. این تغییرات شامل خشکسالی در مناطقی که تا به حال بی سابقه بوده است، بارندگی های سیل آسا در جاهایی که به خشک بودن معروف هستند، طوفان ها و سونامی ها و ساده تر از همه ایجاد زلزله را میتوان برای هارپ به شمار آورد.
ناگفته نماند که امواج بازگشتی از آیونوسفیر، پس از ورود به عمق دریا میتوانند صدمات جانی برای موجودات دریایی، به خصوص نهنگ ها و دلفین ها را در بر داشته باشند.
:hadi
زلزله ی هاییتی رو بوسیله هارپ ایجاد کردن
چون اول:
دولت هاییتی سال های قبل درگیر جنگ داخلی بود که این یه بازار خوبی برای سلاح های سرمایه دار های ناشناس بود.جنگ که پایان گرفت ، اینا دیدن که چون یکی از بازارهای هدفشون از بین رفته یه فکرهای دیگزی به ذهنشون زد که در ادامه میگم.
دوم:
گفتن چون دولت هاییتی داره با ما مخالفت میکنه بریم به نحوی
(بوسیله هارپ)کشورشون رو تصرف کنیم.
سوم:
هاییتی از لحظ منابع انرژی و معدن کشوری مناسبی برای میزبانی برخی انگل هاست.
چهام:
کشور هاییتی از لحاظ جغرافییایی به کوبا و ونزویلا نزدیک است و این بدان معنیست که این کشور ها به میزان فوق العاده بیشتری در تیررس
اهداف کریه آمریکا قرار خواهند داشت.
در ضمن این رو هم بگم که این زلزله در غروب اتفاق افتاد که نورهای
قرمز غروب خورشید تاثیر قرمزی لایه یونیسفر را شنان ندهد.
89/8/29
8:12 ع
امروز می خواستم براتون نحوه ی ساختن وبلاگ در پارسی بلاگ را آموزش دهم .
تذکر:توجه داشته باشید که برای ساختن وبلاگ به یک ایمیل نیاز داریم نحوه ی ساختن ایمیل را قبلا به شما آموخته ایم برای مشاهده آموزش ساختن ایمیل اینجا کلیک کنید
ابتدا در آدرس بار www.parsiblog.com را تایپ می کنیم صفحه ی زیر مشاهده می شود بر روی "عضویت در سایت"کلیک کنید
صفحه زیر مشاهده می شود
در این قسمت آدرس انتخابی برای وبلاگ خود را انتخاب کنید اگر آدرس اتخابی xxx باشد آدرس وبلاگ می شودxxx.parsiblog.com
کارکتر های غیر مجاز: - , _ , . , @ , \ , / , " ,", # , $ , ! , *, ^, & و فاصله
این قسمت ها را مطابق شکل پر می کنیم.(در ادامه درباره ی قسمت های قرمز توضیح می دهیم)
نام کاربری و کلمه ی عبور : برای ورود به قسمت مدیریت وبلاگ به این دو نیاز دارید.
عنوان وبلاگ:عنوانی که در بالای وبلاگتان به نمایش در خواهد آمد به عنوان مثال اگر به بالای این وبلاگ نگاه کنید REAL عنوان آن است
در این قسمت کد امنیتی داخل تصویر را وارد کرده روی ارسال کلیک کنید .
اگر اطلاعات مورد نظر را درست وارد کرده باشید به قسمت مدیریت وبلاگ وارد می شوید.
پایان